جستجو :
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
امروز: ۱۴۰۳ يکشنبه ۳۰ ارديبهشت


 
  • پیام به هجدهمین دورۀ همایش «حکمت مطهّر»
  • میزان زکات فطره و کفّاره در سال ۱۴۰۳
  • پیام در پی شهادت سردار مجاهد، سرتیپ پاسدار محمدرضا زاهدی
  • پیام به نوزدهمین نمایشگاه قرآن و عترت اصفهان
  • پیام در پى ارتحال عالم جليل القدر مرحوم آيت‌الله امامى كاشانى«قدّس‌سرّه»
  • پیام در آستانۀ برگزاری ششمین دورۀ انتخابات مجلس خبرگان رهبری و دوازدهمین دورۀ انتخابات مجلس شورای اسلامی
  • شرکت در ششمین دورۀ انتخابات مجلس خبرگان و دوازدهمین دورۀ انتخابات مجلس شورای اسلامی
  • پیام در پی ارتحال عالم‌جلیل‌القدر آیت‌اللّه آقای حاج سید محمّد موسوی بجنوردی «رضوان‌اللّه‌علیه»
  • پیام تسلیت در پی درگذشت آيت‌الله آقاى حاج شيخ عبدالقائم شوشترى«رضوان‌الله‌عليه»

  • -->

    حدیث / آفاق نیایش- تفسیر دعای سحر / آفاق نیایش - تفسیر دعای سحر
    بخش شانزدهم

    تفسير شرف‏

    آفاق نيايش تفسيردعاى سحر، ص: 149

    اللَّهُمَّ انّى‏ اسْئَلُكَ مِنْ شَرَفِكَ بِاشْرَفِه‏

    وَ كُلُّ شَرَفِكَ شَريفٌ؛

    اللَّهُمَّ انّى‏ اسْئَلُكَ بِشَرَفِكَ كُلِّهِ.

    تفسير ادبى‏

    «شرافت» به معناى «تَطَلُّع» است. به كسى كه خير مادى يا معنوى داشته باشد «شريف» اطلاق مى‏شود، زيرا به واسطه خيرى كه در او هست بر ديگران مشرف است.

    وجود، خير و شريف است، چون معدن هر خير و شرافتى است. فيلسوف بزرگوار- ملاهادى سبزوارى- در منظومه مى‏فرمايد:

    «لِانَّهُ مَنْبَعُ كُلِّ شَرَفٍ‏[1]؛

    وجود، منبع هر شرافتى است.»

    پروردگار عالم به حسب وجود، منبعِ خير و شرافت است؛ پس بالاترين شرافت‏ها ذات مقدس خداست، و به حسب اسما و صفات، منبعِ هر خير و شرافتى است و عالم هستى از آن جا تجلى مى‏كند و عالم هستى تجلى گاه اسماء و صفات پروردگار عالم است، و به حسب فيض مقدس، شريف است، زيرا وجود عالم هستى هر خوبى‏يى را مى‏آورد.

    آفاق نيايش تفسيردعاى سحر، ص: 150

    شرح عرفانى‏

    بنده وقتى به عالم جبروت، عالم اسما و صفات و به ذات مقدس خدا توجه كند، مى‏گويد:

    «اللَّهُمَّ انّى‏ اسْئَلُكَ مِنْ شَرَفِكَ بِاشْرَفِه‏؛

    خدايا! به درخانه‏ات آمده‏ام، نظرم به شرافت توست. اى خدا! تو را به شريف‏ترين شرافت‏هايت و به ذات مقدست كه منبع هر خيرى است، و به وجود مقدست كه همه خيرها از آن جا سرچشمه مى‏گيرد، قسم مى‏دهم.»

    بنده وقتى به عينيت اسما و صفات، توجه كند مى‏گويد:

    «وَ كُلُّ شَرَفِكَ شَريفٌ‏

    اللَّهُمَّ انّى‏ اسْئَلُكَ بِشَرَفِكَ كُلِّها؛

    خدايا! همه شرافت‏هاى تو شريف است. اى خدا! به درخانه‏ات آمده‏ام، و تو را به همه شرافت‏هايت قسم مى‏دهم؛ يعنى خدايا! به درخانه‏ات آمده‏ام، و تو را به ذات مقدست كه منبع هر خيرى است قسم مى‏دهم.»

    اما وقتى به عالم كثرت، «كن رحمانى» و عالم وجود بيايد، و تكثر را ببيند، مشاهده مى‏كند كه حقيقت محمد صلى الله عليه و آله و سلم اشرف همه موجودات است، لذا مى‏گويد:

    «اللَّهُمَّ انّى‏ اسْئَلُكَ مِنْ شَرَفِكَ بِاشْرَفِه‏؛

    خدايا! به درخانه‏ات آمده‏ام، نظرم به شرافت توست، و تو را به شريف‏ترين شرافت‏هايت؛ يعنى به پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم قسم مى‏دهم.»

    عارف در اين نظر ممكن است بساطت فيض را ببيند و اين كه فيض مقدس معدن هر خير و شرافتى است، و افاضه حق به عالم هستى، سرمنشأ هروجودى است، و

    آفاق نيايش تفسيردعاى سحر، ص: 151

    وجود خود، خير محض است؛ از اين رو مى‏گويد:

    «وَ كُلُّ شَرَفِكَ شَريفٌ‏

    اللَّهُمَّ انّى‏ اسْئَلُكَ بِشَرَفِكَ كُلِّهِ؛

    خدايا! همه شرافت‏هايت شريف‏اند و فيض تو مقدس، و افاضه تو شريف است. خدايا! به درخانه‏ات آمده‏ام، و تو را به افاضه و سعه رحمتت قسم مى‏دهم.»

    درس ولايى‏

    عارف اگر با توسل به درخانه خدا برود و به اهل‏بيت عليهم السلام نظر داشته باشد؛ آن اهل بيتى كه در مقامشان مى‏خوانيم:

    «انْ ذُكِرَ الْخَيْرُ كُنْتُمْ اوّلَهُ وَاصلَهُ وَ فَرْعهُ وَ مَعْدِنَهُ وَ مَأْواهُ؛[2]

    اى اهل بيتى كه معدن شرافت‏ايد و از هر خيرى كه سخن به ميان آيد، اول، اصل، فرع، معدن و مأوايش هستيد.»

    و اين جمله را بگويد كه:

    «اللَّهُمَّ انّى‏ اسْئَلُكَ مِنْ شَرَفِكَ بِاشْرَفِه‏؛

    خدايا! به درخانه‏ات آمده‏ام، نظرم به پيغمبر و آل او است، تو را به شريف‏ترين آن‏ها، يعنى به پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله قسم مى‏دهم.»

    و توجه كند به اين كه همه آن‏ها يك نورند. همه آن‏ها معدن فضيلت، علم و كلمات اللَّه‏اند:

    «كُلَّهُم نورٌ واحِد.»

    در اين نظر مى‏گويد:

    «وَ كُلُّ شَرَفِكَ شَريف‏

    آفاق نيايش تفسيردعاى سحر، ص: 152

    اللَّهُمَّ انّى‏ اسْئَلُكَ بِشَرَفِكَ كُلِّه؛

    خدايا! اهل‏بيت همه شريف و معدن فضيلت‏اند. اى خدا! به در خانه‏ات آمده‏ام، و از تو سئوال مى‏كنم، و تو را به اهل‏بيت كه معدن شرافت‏اند قسم مى‏دهم.»

    تذكر اخلاقى‏

    انسان به واسطه چيزهايى از ديگران امتياز پيدا مى‏كند؛ براى مثال علم، انسان را شريف مى‏كند؛ بنابراين قرآن مى‏فرمايد:

    «يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذينَ آمَنوا مِنْكُم وَالَّذينَ اوتُوا الْعِلْمَ دَرَجاتٍ»؛[3] پروردگار عالم، مومنات و كسانى را كه علم دارند ممتاز قرار داده، و درجات زيادى به آن‏ها افاضه كرده.

    اين عالم به واسطه علم ممتاز است و در صورتى شرافت دارد كه ديگران از علمش استفاده كنند، زيرا در روايات داريم كه اگر غير از اين باشد مورد لعن خداست:

    «عَنْ سَيِّدِ الْمُرْسَلينَ: اذا ظَهَرَتِ الْبِدَعُ فى‏ امَّتى فَلْيُظْهِرِ الْعالِمُ عِلْمَهُ وَالَّا فَعَلَيْهِ لَعْنَةُ اللَّهِ وَ الْمَلائِكَةِ وَ النَّاسِ اجْمَعينَ؛[4]

    از پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم نقل شده است كه: هر گاه در امت من، بدعت‏ها پديد آمد، پس بر عالم، واجب است كه دانش خويش را آشكار كند و گرنه لعنت خدا و ملائكه و همه مردم بر او باد.»

    متمكن به شرطى در نظر مردم شريف است كه تمكنش را به قدر سعه‏اش، در رفاه و آسايش مردم به كار اندازد، و از نظر قلم، قدم و مال هميشه به فكر ديگران باشد.

    متمكن اگر متمول و خاضع باشد شريف است، و بالاخره اگر قدرتى، تمكنى باشد كه با آن تمكن، خدمتى به جامعه بكند از نظر اسلام شريف است. قرآن درباره كسانى‏

    آفاق نيايش تفسيردعاى سحر، ص: 153

    كه مال و قدرت دارند و صرف نمى‏كنند، مى‏فرمايد:

    «فَوَيْلٌ لِلْمُصَلّينَ، الَّذَّينَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهوُنَ، الّذينَ هُمْ يُراؤُونَ، وَ يَمْنَعُونَ الْماعُوَنَ»[5]؛ پس واى بر نماز گزارانى كه در نماز سهل انگارى مى‏كنند! همان كسانى كه ريا مى‏كنند، و ديگران را از وسايل ضرورى زندگى منع مى‏نمايند.

    از نظر اسلام، متمكن در صورتى شريف است كه به اندازه قدرتش به جامعه خدمت كند والا شريف نيست.

    رئيس از نظر مردم و اسلام شريف است به شرطى كه خادم مردم باشد:

    «رَئيسُ الْقَوْمِ خادِمُهُم.»

    اگر رئيس، خدمت‏گزار مردم نباشد و بخواهد رياستش را به ديگران تحميل كند؛ گرفتار آتش جهنّم مى‏شود. امام صادق عليه السلام مى‏فرمايد:

    «ايُّما مُؤْمِنٍ مَنَعَ مُؤْمِناً شَيْئاً مِمَّا يَحْتاجُ الَيْهِ وَ هُوَ يَقْدِرُ عَلَيْهِ مِنْ عِنْدِهِ وَ مَنْ عِنْدَ غَيْرِهِ اقامَهُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ مَسْوَدّاً وَجْهُهُ مُزْرَقَّةً عَيْناهُ مَغْلُولَةً يَداهُ الىَ عُنُقِهِ فَيُقالُ هذا الْخائِنُ الَّذى خانَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ ثُمَّ يُؤْمَرُ بِهِ الىَ النَّارِ؛[6]

    هر گاه مومنى، مومن ديگرى را از چيزى كه بدان محتاج است منع كند و حال آن كه قادر است آن نياز را از پيش خود و يا ديگرى رفع كند، خداوند متعال روزِ قيامت او را برمى‏خيزاند در حالى كه چهره‏اش سياه و چشمانش بسته و دستانش به گردنش بسته شده و گفته مى‏شود كه: اين خائن كسى است كه به خدا و رسول، خيانت كرده است، سپس به آتش افكنده مى‏شود.»

    آفاق نيايش تفسيردعاى سحر، ص: 154

    از خدا چه بخواهيم؟

    عالم، متمول، متمكن، رئيس و مسئول اگر وظيفه شناس باشند شريف‏اند، به شرطى كه علمش براى ديگران و تمكنش براى رفع حوائج مردم و رياستش براى خدمت به جامعه باشد، در غير اين صورت پست‏اند.

    ما وقتى مى‏گوييم:

    «اى خدا! به درخانه‏ات آمده‏ام نظرم به شرافت توست.»

    از خدا شرافت بخواهيم؛ يعنى علمى بخواهيم كه براى جامعه مفيد باشد. از خدا شرافت از نظر مكنت بخواهيم تا بتوانيم دست بينوايى را بگيريم. از خدا شرافت از نظر قدرت بخواهيم؛ آن قدرتى كه در آن، عمر، زبان و قدم ما وقف جامعه باشد. از خدا شرافت از نظر عزت بخواهيم؛ عزتى كه براى رفاه جامعه به كار ببنديم و رياستى كه براى خدمت به جامعه باشد.



    [1]. شرح المنظومه، ج 2، ص 62 و 68.

    [2]. مفاتيح الجنان، زيارت جامعه كبيره- روايت از« فقيه» و« عيون».

    [3]. مجادله، آيه 11.

    [4]. بحارالأنوار، ج 54، ص 234، ح 188.

    [5]. ماعون، آيه 4، 5، 6 و 7.

    [6]. كافى، ج 2، ص 367،( باب من منع مؤمناً شيئاً من عنده أو من عند غيره)، ح 1.

    چاپ
    احکام
    اخلاق
    اعتقادات
    اسرار حج
    مناسک حج
    صوت
    فيلم
    عکس

    هر گونه استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع می باشد.
    دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری «مدّظلّه‌العالی»
    آدرس دفتر اصفهان: خيابان عبد الرزاق – کوی شهيد بنی لوحی - کد پستی : 99581 - 81486
    تلفن : 34494691 -031          نمابر: 34494695 -031
    آدرس دفتر قم :خیابان شهدا(صفائیه)- کوی ممتاز- کوچۀ شماره 1(لسانی)- انتهای بن‌بست- پلاک 41
    تلفن 37743595-025 کدپستی 3715617365